مرزهای انسانیت
مرزهای انسانیت دیوار و سیمخاردار ندارند؛ نه بر روی نقشه جهان کشیده میشوند و نه در زبانها و ملیتها محدود میگردند. این مرزها در دل هر انسان ساخته میشوند؛ مرزهایی ناپیدا اما ژرف، که میان خودخواهی و همدلی، میان بیتفاوتی و مسئولیتپذیری خط میکشند.
مرزهای انسانیت آنجاست که میآموزیم درد دیگران را بیدرد نمیگذاریم، حتی اگر از ما دور باشند. آنجاست که ارزش یک لبخند، یک نگاه پرمهر یا دستی که برای یاری دراز میشود، از هزاران دارایی مادی برتر میشود.
این مرزها جایی است که ما تصمیم میگیریم فراتر از منفعت شخصی بیندیشیم، با ضعیفتر از خود مهربان باشیم و با قویتر از خود عادلانه رفتار کنیم. مرزهای انسانیت تنها زمانی پایدار میمانند که در عمل به احترام، محبت، صداقت و همدلی پایبند بمانیم.
اگر مرزهای جغرافیایی ما را از هم جدا میکنند، مرزهای انسانیت پلی میسازند که ما را به هم پیوند میدهد و تا زمانی که این پلها استوار بمانند، هیچ فاصلهای میان انسانها نمیتواند واقعی باشد.
انسانیت والاترین ارزش مشترک میان همهی انسانهاست؛ ارزشی که نه به مرزهای جغرافیایی محدود میشود و نه به رنگ، نژ مذهب انسانیت یعنی توانایی دیدن خود در وجود دیگری؛ یعنی احساس کردن درد دیگران و تلاش برای کاستن از آن، حتی اگر سهم ما تنها یک لبخند یا کلامی آرامبخش باشد.
بزرگیِ یک انسان را نه ثروت و مقام او، بلکه عمق انسانیتش نشان میدهد. جامعهای که بر پایهی انسانیت بنا شود، جامعهای سرشار از همدلی، عدالت و آرامش خواهد بود. اگر هر کس در جایگاه خود ذرهای بیشتر به انسانیت بیندیشد و عمل کند، جهان مکانی زیباتر برای همه خواهد شد.
انسانیت همان نوری است که در تاریکترین لحظهها، راه را روشن میکند. نوری که اگر در دلها خاموش نشود، هیچ ظلمت و بیعدالتی توان ایستادگی در برابر آن را نخواهد داشت.
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen